کد مطلب:277247 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

انتقاد دانشمندان غربی از تمدن کنونی
متأسّفانه، پیشرفت علوم طبیعی و گسترش سلطه ماشین در جهان كنونی، نه تنها باعث انحطاط اخلاق و تحقیر انسانیت و پایمال شدن ارزشهای انسانی در جوامع بشری گردیده و مشكلات و مصایب فراوانی را در شئون مختلف زندگی انسانها به بار آورده است، بلكه بر خلاف دوران گذشته، ابزارهای جنگی مدرن تری را در اختیار كشورهای پیشرفته قرار داده، و قدرتهای جهانی را به نیرومندترین وسایل نابود ساختن انسانها مجهّز ساخته است كه این امر اصل حیات و بقای نسل بشر را در روی كره زمین تهدید می نماید. از این رو، مدّت زمانی است كه این تمدّن با وضع موجود و عوارض شومی كه دارد به شدّت مورد انتقاد دانشمندان غربی قرار گرفته و عدّه زیادی از آنها با اقامه دلیل و برهان به مخالفت با آن بر خاسته اند.

بسیاری از دانشمندان غرب عقیده دارند كه سلطه ماشین در جوامع غربی و نفوذ عمیق آن در جمیع مظاهر زندگی، شخصیّت آدمی را در هم شكسته، ارزش استقلال و اراده را از میان برده، خلاقیّت فكر و ابتكار اندیشه را كاهش داده، و مردم را به صورت ابزارهای صنعتی در آورده است.

دكتر «كارل»، در مقدّمه كتاب خود می نویسد:

«تمدّن ماشینی در راهی كه افتاده است شایسته پیروزی نیست؛ زیرا به سوی انحطاط پیش می رود. زیباییهای علوم ماده بی جان، چنان بشر را خیره كرده است كه خود را از یاد برده و فراموش نموده است كه جسم و جان وی از قوانین مرموزی پیروی می كنند كه مانند قوانین ستارگان لایتغیّرند، و نمی توان بی آن كه خطر و زیانی متوجّه شود آنها را پایمال نمود. بنابراین، شناسایی روابطی كه آدمی را به جهان و همنوعانش پیوند می دهد، و همچنین آشنایی به روابط بین بافتها در دانش ضرورت دارد. در حقیقت، قبل از هر چیز باید انسان را شناخت و به انسان پرداخت، چه با انحطاط او زیباییهای تمدّن ما و حتّی عظمت جهان ستارگان نیز از میان می رود». [1] .

و در همین زمینه «لوئی منفورد» در كتاب «افسانه ماشین» می گوید:



[ صفحه 402]



«... در شرایط فعلی، جامعه غربی از ماشین پیروی می كند. یعنی در حقیقت راه و روش زندگی به وسیله ماشین تعیین می شود، و اراده انسان توسّط ماشین انجام می گیرد. دولتها و سازمانها هرچند در ظاهر از خود اختیاری دارند و صاحب اقتدراند، ولی در معنی از خود اختیاری ندارند و كاملا تابع ماشین و منطق خاص آن شده اند. در جوامع غربی، اجسام و اشیا، یعنی كالاها و محصولات ماشین بر مردم و گروه های مختلف اجتماعی مسلّط شده اند، و این سلطه مخوف و سرد و بی روح، روز به روز فزونی می یابد و بیشتر می شود و پیشتر می رود.

احساس افراد جامعه این است كه با ماشین همجنس شده اند و سرنوشت مشتركی یافته اند، و این نظامات و تشكیلات ماشینی است كه همه كارها را انجام می دهد، و افراد دیگر نمی توانند از خود ابتكاری نشان دهند و ماشین، حتّی عدالت، آزادی، دموكراسی و رفاه افراد را نیز در اختیار خود گرفته است و به همین دلیل، اشخاص در مقابل این دستگاه عظیم اجتماعی، ماشینی شده، اراده ای ندارند و حتّی احساس شخصیّت انسانی نمی كنند، به خوبی متوجّه شده اند كه در تنظیم و اداره اُمور، وظیفه و سهمی به آنها محوّل نشده و همانند پیچ و مهره هایی در دستگاه جامد و حاكم هستند». [2] .

«لكنت دو نویی» می گوید:

«سرعت پیشرفت تمدّن در قسمت مادی توجّه مردم را جلب نمود، و دیگر وقتی برای حل مشكلات حقیقی، یعنی مسایل انسانی باقی نماند. شكوه و جلوه اختراعات جدید كه پشت سر هم از سال 1880 به بعد واقع می شد، مردم را مانند كودكانی كه برای نخستین بار به تماشای سیرك بزرگی رفته و خور و خواب را فراموش كرده باشند، مفتون ساخته بود. این نمایش مجلل، مظهر واقعیت شده، و ارزشهای حقیقی كه در مقابل این ستاره جدید، تاریك به نظر می آمدند، در درجه دوم قرار گرفتند.

بسیاری از صاحب نظران به نادرستی این روش آگاه بودند و اعلام خطر می كردند، امّا كسی توجّه نمی نمود؛ زیرا بت عجیب تازه ای به دنیا آمده و بت پرستی خاصی كه ستایش چیزهای نوین است پایبند مردم شده است. جهان هر روز تغییر می یافت و جامه



[ صفحه 403]



دیروزی خود را به لباس فاخرتری مبدّل می نمود، و ابنای بشر آن چنان مقهور قدرت بی حد و حصر علم شده بود كه به تذكرات خیر خواهانه مردان دانا، ترتیب اثر نمی دادند». [3] .

به هر حال، جای هیچ گونه شكّ و تردیدی نیست كه تمدّنی كه هم اكنون بر جهان حاكم است با سرشت فطری و ساختمان طبیعی انسان هماهنگ نیست؛ زیرا در این تمدّن جنبه حیوانی بشر ـ كه نیمی از انسان است ـ مورد حمایت بیش از حد واقع شده، و جنبه معنوی بشر ـ كه نیمِ مهم تر انسان است ـ مورد بی اعتنایی قرار گرفته. و از این رو، این تمدّن با همه درخشندگی و فروغی كه دارد انسان را خوش بخت نساخته، دردهای جامعه را درمان ننموده، و موجبات سعادت و رستگاری او را فراهم نكرده است.

«بنای معظم و خیره كننده تمدّن جدید، چون بدون توجّه به سرشت و طبیعت و احتیاجات حقیقی انسان بالا رفته است برای ما متناسب نیست، و چون مولود اكتشافات و اتّفاق علمی و تصوّرات و تئوریها و تمایلات و تفننات آدمی است، با آن كه به دست ما و برای خود ما ساخته شده، مع هذا در خور ما نمی باشد.

واضح است كه علم، هیچ گونه طرحی را تعقیب نكرده، و به طور اتّفاقی با پیدایش نوابغی چند، در راهی كه كنجكاوی ایشان تعقیب نموده، رشد و تكامل یافته است و در این مسیر هیچ گاه از آرزوی اصلاح وضع آدمی ملهم نبوده است». [4] .

ناگفته نماند كه یكی از مسایلی كه موجب بد بینی دانشمندان غرب به تمدّن جدید شده و آنان را وادار به انتقاد نموده این است كه می گویند: كیفیت استفاده از دانش و تكنیك، در وضع موجود به هیچ وجه عادلانه نیست، و مصلحت ملّتها و انسانها در بهره گیری از علم و صنعت مراعات نمی شود؛ زیرا بعضی از كشورها از نیروی علم و دانش و صنعت و تكنیك سوء استفاده می كنند، و علم و صنعت را در راه پیش برد مقاصد غیر انسانی خود بكار می گیرند.

«یكی از مسایلی كه در چند سال اخیر مورد توجّه محقّقان سازمان یونسكو قرار گرفت، رفتار و نظر جوانان در باره علوم و تكنولوژی بود؛ یعنی سعی در درك این نكته كه طرز تلقّی نسل جوان نسبت به علوم و تكنولوژی چگونه است؟ و جوانان امروز چه



[ صفحه 404]



نظریاتی در مورد علوم و تكنولوژی و آینده آن دارند؟

برای آگاهی از این امر، دو سال پیش مجمعی در هلند تحت عنوان «جوانان و علم در جامعه حاضر» تشكیل یافت. شركت كنندگان در این مجمع، عدّه ای از دانشمندان كشورهای غربی و ژاپن و معدودی دانشمندان كشورهای در حال توسعه بودند. غرض از تشكیل این مجمع، آگاهی از نظرات دانشمندان جوان در باره نقش علوم در جامعه بود. در اینجا قسمتی از نتایج مذاكرات و مطالعات آن مجمع به اطلاع می رسد.

نظر دانشمندان جوان كشورهای آمریكا و اروپای غربی مانند فرانسه، آلمان، هلند در باره علوم و تكنولوژی جدید، بیشتر منفی و انتقادی بود. آنها می گفتند در مقابل مسایل مهم دنیای كنونی كه عبارت است از انفجارهای اتمی، مخاطرات ناشی از آزمایش ها، تسلیحات اتمی، انهدام و فساد محیط، تباهی منابع طبیعی، تقلیل مواد معدنی، افزایش جمعیت و فقر و عقب ماندگی اقتصادی، علم نه تنها نتوانسته است راه حل های قابل ملاحظه ای نشان دهد، بلكه خود موجب و موجد پدید آمدن بسیاری از این مشكلات بوده است.

نظر دانشمندان جوان این بود كه ما باید برای علمی كه انسانی تر باشد تلاش كنیم؛ علمی كه واقعاً در خدمت انسان باشد و هدفهای انسانی را مدّ نظر داشته باشد. باید با فردپرستی مبارزه كرد تا دانشمندان به مسئولیتهای اجتماعی خویش آگاهی یابند.

خلاصه این كه، دانشمندان جوان غربی، اعتقاد خوش بینی مفرطی را كه تا این اواخر نسبت به علوم وجود داشت مورد شك و تردید قرار داده اند. آنها معتقد بودند علوم جدید، اجزای واقعیت های اُمور را مورد مطالعه قرار نمی دهد و به كلّ واقعیات توجّه ندارد. و نظر دادند كه بینش و روش متعارف علوم جدید، چه در زمینه تعلیم و تحقیق و چه در زمینه كاربرد تحقیقات علمی در صنعت، اُصولا باید تغییر كند و علم باید دارای چشم انداز جهانی گردد و مصالح عموم ملّتها را در نظر آورد. همچنین باید از قدرت استیلا جویانه گروه معدودی از كشورهای جهان كه پیشرفت علوم موجب قدرتشان شده است جلوگیری به عمل آید. در علوم، شیوه ها و قواعدی را باید پیش گرفت كه عموم مردم جهان بتوانند از آن منتفع گردند و بهره گیرند چرا كه در حال حاضر جوامع مختلف



[ صفحه 405]



بشری در برابر تكنولوژی، شرایط نابرابر دارند». [5] .

آری! تكنیك و صنعت و ماشین كه تا میانه راه تمدّن صنعتی در خدمت آدمی و برای رفاه و آسایش آدمی بود، اینك به مرحله ای رسیده است كه آدمی را مسخر خود ساخته و به خدمت خود در آورده و به صورت ابزار و آلات مدرن جنگی و نیرومندترین وسایل كشنده و تخریبی، در دست ابر جنایتكاران تاریخ قرار گرفته است. اگر در جنگ جهانی دوّم سخن از این بود كه چند میلیون بشر كشته شدند، چند هزار نفر دچار نقص عضو شدند، و چه مقدار خرابی و ویرانی در نقاط جنگ زده به بار آمد امروز سخن از محو بشر است، و كارشناسان آگاه در باره جنگ احتمالی آینده از نابودی بشر سخن می گویند و محو حیات را در روی كره زمین پیش بینی می كنند.

«راسل در كتاب خود نوشته است: بمب اتمی و حتّی بیشتر از آن بمب ئیدروژنی سبب ایجاد وحشتهای تازه ای شده و نتایج علم را در زندگی بشر بیش از پیش در معرض تردید قرار داده است. حتّی بعضی از صاحب نظران برجسته، خاطر نشان ساخته اند كه خطر محو حیات، این سیاره خاكی را تهدید می كند.

اگر پیش بینی وقوع جنگهایی در آینده صحیح باشد در آن صورت مجبوریم در پنجاه سال آینده یكی از این دو شق را بپذیریم: یا باید اجازه دهیم كه بشر به دست خود حیات خویش را نابود كند، یا باید از بعضی از آزادیها ـ كه خیلی هم مورد علاقه ما است ـ صرف نظر كنیم. شاید ما اكنون در آخرین دوره حیات بشر زندگی می كنیم و اگر چنین باشد در محو و نابودی حیات، مدیون علم هستیم». [6] .

به هر حال، بر هیچ انسان عاقل پوشیده نیست كه امروز از نیروی علم و دانش، و وسایل تكنیك و صنعت سوء استفاده می كنند، حقوق ملّتها را پایمال، و باعث بدبختی و تیره روزی مردم جهان می شوند.

آیا دنیایی كه در هر ساعت آن، میلیاردها «دلار» خرج تسلیحات دفاعی می شود و میلیونها دلار، صرف دستگاه های پلیسی و قضایی می گردد و در عین حال، آمار جرایم و جنایات، آن به آن و لحظه به لحظه در حال افزایش است و جنایتكاران حرفه ای نیز كه



[ صفحه 406]



خود را قیّم مردم جهان می دانند، برای حفظ تسلّط و برتری نظامی خود با تهیّه هر چه بیشتر جنگ افزارهای موحش و خطرناك مسابقه تسلیحاتی می گذارند، به خوبی نشان نمی دهد كه راهی را كه بشر امروز برای رسیدن به مقصد برگزیده است بی راهه است، و اگر وضع همچنان ادامه یابد فرجام بدی در انتظار بشر خواهد بود؟!

به گفته آگاهان:

«هم اكنون طبق یك آمار، در هر دقیقه در دنیا، هزار میلیون دلار، كه در هر ساعت معادل شصت هزار میلیون دلار می شود، مخارج تسلیحاتی حكومتهای جهان است». [7] .


[1] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 3، به نقل از انسان ناشناخته، ص 7.

[2] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 32، به نقل از غربت غرب، ص 5.

[3] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 19، به نقل از سرنوشت بشر، ص 1.

[4] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 4، به نقل از انسان ناشناخته، ص 22.

[5] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 35 و 36، به نقل از غربت غرب، ص 51.

[6] تأثير علم بر اجتماع، ص 146.

[7] امامت و مهدويّت، ج 2، ص 60، به نقل از روزنامه رستاخيز، شماره 899، نقل از سالنامه سال 1978، انستيتوي بين المللي پژوهشي كه مقرّ آن استكهلم است.